با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درباره ما
در هوایت بی قرارم روز و شب/
سر ز پایت بر ندارم روز و شب/
روز و شب را همچو خود مجنون کنم/
روز و شب را کی گذارم روز و شب؟!/
جان و دل می خواستی از عاشقان/
جان و دل را می سپارم روز و شب/
تا نیابم آنچه در مغز منست/
یک زمانی سر نخارم روز و شب/
تا که عشقت مطربی آغاز کرد/
گاه چنگم، گاه تارم روز و شب/
ای مهار عاشقان در دست تو/
در میان این قطارم روز و شب/
زآن شبی که وعده دادی روز وصل/
روز و شب را می شمارم روز و شب/
بس که کشت مهر جانم تشنه است/
ز ابر دیده اشکبارم روز و شب/
فقط نظر یادتون نره
ایرانشهر : قلعه بمپور، قلعه ناصری یا قلعه ایرانشهر، محوطه تاریخی اسپید دژ، قلعه دامن
چابهار : امام زاده غلام رسول، تپه گل افشان درکهیر، قلعه پرتغالی ها، قلعه قدیمی تیس، مسجد جامع تیس، منطقه آزاد تجاری
خاش : قلعه تاریخی خاش، زیارتگاه مرتضی علی، قلعه حیدر آباد، مسجد جامع خاش، گورستان چند هزاره ساله هفتاد ملا
زاهدان : بقایای کاروانسرای قدیمی، بازار سرپوشیده، زیارتگاه ملک سیاه، ساختمان اداری و تجاری قدیمی ساختمان شهربانی میرجاوه، ساختمان گمرک بلوچستان، قلعه تپه لادیز، مدرسه طالقانی، مسجد شاه علی، مسجد زرنج، معماری صخره ای روستای تمین
سراوان :آرامگاه ملک شمس الدین صفاری، آرامگاه شیخ محمد مرشد، آرامگاه ملا بایان، آتشکده کوه مهرگان، سنگ نگاره های دره کندیک، سنگ نگاره های در شیر و پلنگان، شهر سوخته در مسیر زابل به زاهدان، مسجد جامع دزک، قبرستان قدیمی سموکان، قبرستان قدیمی کله گان، قلعه بلقیس، قلعه خیرآباد، قلعه هشک، قلعه بم پشت، قلعه هیتک، قلعه دزک، قلعه زابلی، قلعه هیدوچ، قلعه سب، قلعه سه کوهه در مسیر زابل– زاهدان، قلعه ملا، قلعه کوهک، قلعه کنت، محوطه باستانی کلاتک بخشان، محوطه باستانی کله برزاد، محوطه باستانی روباهک، محوطه باستانی مهتاب خزانه کوهک، محوطه باستانی میل مارو، محوطه باستانی پیر کهورد، محوطه باستانی میر سید عمر
نیک شهر : تپه دمبیگان، قلعه نیک شهر، قلعه قصر قند، قلعه بگ، قلعه چانف، قلعه مسکوتان، قلعه اسپکه، قلعه بنت، محوطه سیاه بن، محوطه هاتین یا خاتون، محوطه چهل دختران، مسجد جامع فنوج
زندگی مردم استان سیستان و بلوچستان به سه صورت روستایی، شهری و عشایری است که از این میان بیشتر جمعیت استان در روستاها زندگی می کنند. کشاورزی بیشتر در میان بلوچ های ساکن رواج دارد و بلوچ های متحرک به فعالیت در بخش دامپروری مشغول هستند. کشاورزی در استان دارای اشکال متعددی است و تنها منبع تامین کننده آب این سرزمین رودخانه هیرمند است. مهم ترین محصول منطقه گندم است که به دو صورت آبی و دیمی صورت می گیرد. بعد از گندم، جو بیشترین سطح زیر کشت را به خود اختصاص داده است. از دیگر محصولات زراعی استان می توان به یونجه، توتون، کنجد، محصولات جالیزی و انواع سبزی ها اشاره کرد. بخش دیگری از فعالیت های کشاورزی استان، باغداری است که مهم ترین محصول آن انگور است انار، انجیر، توت و سیب از دیگر محصولات باغداری استان به شمار می رود. بیشتر محصول های باغ بلوچستان در دره های کوهستانی متمرکز هستند و خرما، مرکبات و موز در این ناحیه کاشته می شود. شرایط اقلیمی استان امکان کاشت و پرورش میوهای گرمسیری از جمله انبه، پاپایا یا خربزه درختی، نارگیل، زیتون خوراکی، چیکو ، کائوچو و نیشکر را به وجود آورده است. به طور کلی استان سیستان و بلوچستان از لحاظ تولید میوه های گرمسیری مقام اول، از لحاظ تولید پیاز مقام دوم و از لحاظ تولید خرما مقام سوم و از جهت تولید گیاهان علوفه ای رتبه پنجم را به خود اختصاص داده است. دامداری بیشتر در میان طوایف عشایری بلوچ رواج دارد و کوچ به عنوان پدیده ای اقتصادی در حیات ایلی به منظور جمع آوری خوراک انجام می گیرد که در این منطقه به خرما و شاخ و برگ آن محدود است. با توجه به حاصلخیزی خاک و کشت علوفه امکان توسعه و پرورش گاوشیری و پرواربندی را درمنطقه سیستان میسرساخته است. در بخش پرورش ماهی، پرورش میگو در استان از اهمیت بالایی برخوردار است. در استان سيستان و بلوچستان، بخش صنعت رشد چندانى نيافته است، به طورى که در حال حاضر، مردم اين استان بيشتر کالاهاى مصرفى و صنعتى خود را از ساير استانها يا پاکستان تأمين مىکنند. بافت اجتماعى استان، دورافتادگى و در حاشیه قرار گرفتن از مراکز اصلی جمعیتی، عدم دسترسى به منابع تکنولوژى، کمبود نیروی انسانی ماهر و کمبود زیربناها، تراکم اندک جمعیت، پراکندگی نقاط زیستی، شرایط اقلیمی نامناسب، فقر منابع آبی به ویژه در کانون های جمعیتی، فقر فرهنگى از عوامل اصلى محروميت و عقبماندگى صنعتى اين استان است. ولی با این حال، صنايع موجود در استان به دو گروه ماشينى و دستى تقسيم مىشوند: صنايع ماشينى استان عبارتند از: صنايع غذايى، نساجى، پوشاک و صنايع شيميايى که بیشتر در اطراف زاهدان و شهرهاى بزرگ فعال هستند. ساير صنايع استان بيشتر مشتمل بر کارگاههاى فلزکارى، ريختهگرى، ساخت لوازم خانگى و تانکرسازى است. صنایع دستی بیشتر بین ايلات و عشاير استان رواج دارد و از اهمیت بالایی برخوردار است به طوری که از نظر تأمين درآمد، پس از کشاورزى و دامدارى ، رتبه سوم را به خود اختصاص داده است. مهمترين صنايع دستى عشاير سيستان و بلوچستان عبارتند از: حصيربافى، قالىبافى، سوزندوزى، چادربافى، سفرهبافى، جوالبافى، نمدمالى و سکهدوزى. در بخش معادن نیز می توان به معادن کشف شده استان نيز اشاره کرد: معدن مس در شمال غربى زاهدان با ذخيرهاى بيش از ۱۵ ميليون تن، معدن کرميت در نواحى خاش و معدن منگنز در منطقه کوتيج، معادن سنگ مرمر، سنگ آهک، تراورتن و شن و ماسهٔ سيليسى. همچنین باید خاطرنشان کرد، درياى عمان يکى از منابع بسيار غنى نمک است. استخراج نمک از آب دريا همواره در روستاهاى ساحلى رايج است و زمينه بسيار ارزان و مناسبى براى گسترش آن وجود دارد.
به عقیده پژوهشگران پس از مهاجرت اقوام آريايی به ایران، گروهی از آنان از راه خوارزم به سمت بلخ و اطراف آن سرازير شدند و در حدود شرق و شمال شرق ايران کنونی ساکن گشتند. همين گروه بعدها به غرب کشور را به عنوان محل سکونت خود انتخاب کردند. در زمان حکومت هخامنشیان این سرزمین جزو مناطق تحت حکومتی آنان به شمار می آمد. در برخی از کتيبه های داريوش از جمله کتيبه ی بیستون که در آغاز سال ۵۲۰ پ. م، به فرمان وی در صخره ای از کوه بيستون کنده شده از ايالت های ۲۳ گانه ی هخامنشی از جمله ماکا یا بلوچستان نام برده شده است. بدون شک قوم بلوچ از همين اقوام آريايی جدا شده و پس از گذشتن از بخش های شمالی به ناحيه ی جنوب آمده است. بلوچستان نام خود را از طوایف بلوچ که در این ناحیه سکونت دارند، گرفته است. درنتيجه قوم بلوچ، ايرانی نژاد و همانند کرد، لر ، فارس، آذری، تاجيک و غیره شعبه ای از نژاد آريايی ایران هستند. در اين مورد نزديکی زبان بلوچی به زبان باستانی اقوام مادی، مويد اين نظر است. زبان رایج در این استان زبان بلوچی است. این زبان با زبان پهلوی اشکانی و نیز پهلوی اوایل دوره ی ساسانی نزدیک است این زبان به لحاظ شرایط سخت تردد در سده های گذشته و نیز عدم اختلاط با زبان ها و گویش های دیگر اقوام، صورت اصلی کلمه ها بدون دگرگونی مانده است. زبان بلوچی با توجه به ریشه ی بسیاری از واژه ها و سابقه ی برخی از اصطلاح های رایج در زبان فارسی به دو بخش تقسیم می شود: بخش بلوچی شمالی یا سرحدی که بیشتر در نواحی زاهدان، خاش و سیستان متداول است و بخش بلوچی جنوبی که در ایرانشهر، سراوان، سرباز و چابهار رایج است.
سرزمین اساطیری سیستان و بلوچستان از دو ناحیه شمال و جنوب تشکیل شده است. سیستان امروزی که قسمت شمالی استان را شامل می شود در کتاب اوستا، یازدهمین سرزمینی است که اهورامزدا آن را آفرید.نام سیستان از نام اقوام آریایی «سکا» گرفته شده است. سکاها حدود سال ۱۲۸ قبل میلاد این منطقه را به تصرف خود درآورده و درآن ساکن شدند. هردوت در نوشته های خود «مکا یا سیستان و بلوچستان» کنونی را «ساتراپ چهاردهم شاهنشاهی» گسترده هخامنشی عنوان کرده است. همچنین فردوسی، بلوچ ها را جزوی از ارتش کیخسرو شاه ایران نامیده است و در جایی از جنگ بلوچ ها با انوشیروان اشاره می کند. در کتیبه بیستون داریوش اعلام کرده که : «آن وهیزدات که خود را بردیا فرزند کوروش بزرگ می خواند سپاه به رخج - سیستان - فرستاده بود.» بر علیه وی «وان نام پارسی» بنده من شهربان رخج و مردی را سردار آنها کرده بود » در ادامه داریوش می گوید: «بعد از نبرد با بردیای دروغین همه دروغ گویان و شورشیان را شکست دادم و فرمانروای رخج شدم .» درجای دیگر یعنی در کتیبه نقش رستم به نقل از داریوش آورده اند: «به خواست اهورامزدا این است شهرهایی که من جدا از پارس متعلق به ایران کردم. بر آنان حکمرانی کردم . آنچه از من به آنان گفته شد آن را کردند. قانون من است که آنان را نگه داشت: ماد، خوزستان، پارت، هرات، بلخ، سغد، خوارزم، زرنگ، رخج، ث ت گوش، گندار، هند، سکایی های هوم نوش، سکایی های تیز خود، بابل، آشور، عربستان، مصر، ارمنستان، کپد و کیه، سارد، یونان، سکایی های ماورای دریا، سکودر، یونانی های سپر روی سر، لیبی ها، حبشی ها، اهالی مک، کارایی ها». همچنین بنای بیشتر شهرهای سیستان را به پهلوانان اسطوره ای ایران چون زال، سام و رستم نسبت داده اند. زمانی سیستان جزو قلمرو دولت ساسانی به شمار میآمد که به دست اردشیر بابکان فتح شد و در سال ۲۳ هـ. ق، مسلمانان عرب این سرزمین را فتح کردند. اولین فرمانروای معروف ایرانی این سرزمین بعد از اسلام، یعقوب لیث صفاری بود . بعد از صفاریان، سامانیان، غزنویان و سلجوقیان نیز هریک، مدتی در این سرزمین فرمان راندهاند. سرزمین بلوچستان امروزی که ناحیه جنوبی استان را تشکیل میدهد، در قدیمیترین اسناد تاریخی به اسم «مکا» مشهور بوده و در نوشتههای هرودت، تاریخ نگار یونانی، از آن به عنوان «گدروزیا» یاد شدهاست. به دنبال سقوط هخامنشیان توسط اسکندر مقدونی در سال ۲۳۰ پ- م. وی مسیر بازگشت خود از هند به ایران، شهر «گدروزیا» را انتخاب کردهاست. پس از ساسانیان توسط اعراب مسلمان، در زمان خلیفه دوم، اکثر مردم این سرزمین بلافاصله به اسلام روی آوردند. از زمان ساسانیان به بعد این سرزمین همواره جزیی از ایران محسوب میشد. در سده دوازدهم یک خاندان هندی به نام «راجه گان» بر بلوچستان حکمرانی می کردند. رهبر این خاندان به نام «کامبار» برای جلوگیری از نفوذ و شورش افغان ها پس از نبردی سنگین آنان را شکست داد و توانست قدرتش را در این منطقه افزایش دهد. در زمان حکومت شاه اسماعیل صفوی، سیستان دوباره تحت حاکمیت ایران قرار گرفت ولی در همین دوره بود که افغان ها شورش کرده و این سرزمین را ویران کردند. در زمان حکومت نادرشاه این سرزمین از سیطره حکومت افغان ها آزاد شد و زمانی که نادرشاه راهی هندوستان شد و به قندهار رسید لشگری را راهی بلوچستان کرد و آنان را با خود همراه کرد و عبداله خانبه اطاعت نادر در آمد. عبداله خان در جنگ با نواب سند به قتل رسید و پسرش حاج محمد خان جانشین وی شد. برادر حاج محمد خان به نام نصیر خان به منظور همراهی لشگر نادرشاه در جنگ با هندوستان رهسپار شد. وی پس از پایان جنگ و به هنگام بازگشت به ایران برادرش را کشت و خود حکومت سیستان را برعهده گرفت.
در سال ۱۲۵۴ هـ. ق، ارتش انگلستان به افغانستان حمله کرد و پس از وارد کردن خسارت ها و تلفات بی شمار بالاخره در سال ۱۲۷۱ هـ. ق، عهد نامه ای بین خان سیستان و دولت انگلیس بسته شد که براساس آن قسمت های بلوچستان پاکستان به نام بلوچستان انگلیس نام گرفت و انگلیس خطوط راه آهن و ساختمان هایی را در آنجا بنا کردند. در قرن نوزدهم با دخالت بریتانیا سیستن و بلوچستان به دو بخش غربی و شرقی تقسیم شد و تا سال ۱۳۰۷ هـ. ش، بلوچستان مانند سایر ایالتها و ولایتهای کشور حکومت خان خانی داشت اما پس از شکست دوستمحمدخان بارکزائی قدرت حکومت مرکزی در این خطه تثبیت شد.
استان سیستان و بلوچستان از دو ناحیه «سیستان» و «بلوچستان» تشکیل شده که از نظر طبیعی با یکدیگر متفاوت هستند: دشت سیستان یکی از دشت های داخلی فلات ایران است که به طور متوسط ۴۷۵ تا ۵۰۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد و از آبرفت های دلتای قدیمی و فعلی رودخانه هیرمند و سیلاب های اطراف آن پوشیده شده است. این سرزمین در جلگه ای پست و هموار در منتهی الیه مرز شرقی ایران قرار دارد. این دشت از بقایای دریاهای دوران سوم زمین شناسی است و بر اثر حرکات کوه زایی به صورت چاله درآمده است. از مهم ترین کوه های این منطقه می توان به «پلنگ کوه» مشرف به دشت سیستان، «کوه خواجه» در حاشیه دریاچه هامون و غرب زابل اشاره کرد. و اما ناحیه بلوچستان قسمت جنوبی استان را شامل می شود و منطقه وسیع کوهستانی است که با توجه به مجاورت با دریای عمان و وزش بادهای موسمی دارای آب و هوای متفاوتی است. بارش کم نزولات جوی و عدم وجود منابع برفی کوهستانی باعث شده بیشتر رودخانه های این منطقه فصلی و موقتی باشد و در بخش وسیعی از استان، منابع محدود آب های زیر زمینی تنها امکانات تامین آب محسوب می شود.
سیستان شهر من است. سیستان شهر همه است، شهر همه ما. زابلستان سرزمین تمام ماست، حتی اگر اهل آنجا نباشیم. اینها را من نمیگویم، اینها را شاهنامه میگوید وقتی كه پهلوانمان رستم برخاسته از زابل است، وقتی كه سیمرغ سفر میكند به آنجا، نه! نه! حتی اگر شاهنامه هم نگوید، یك سند تاریخی هست كه تمام ما را ربط میدهد به آن دور و اطراف.فقط كافی است كه از زاهدان راه بیفتی سمت زابل، بعد در 56 كیلومتری زابل به «شهر سوخته» برسی.
شروع سفر
زاهدان دور است، خیلی خیلی دور؛ به اندازه تاریخ مدفون شده در سیستان، به اندازهای كه تو به مرزها میرسی.
كویر لوت بالای سرت است و كوههایی كه هنوز فرصت هست برای كشف چیزهای بیبدیل در آن.
سیستان و بلوچستان پر از رمز و راز است، پر از نقطههای كشف كردنی، پر از تاریخ كه باید آنها را خواند.