از رستم تا چهل وچهار پیر
سیستان شهر من است. سیستان شهر همه است، شهر همه ما. زابلستان سرزمین تمام ماست، حتی اگر اهل آنجا نباشیم. اینها را من نمیگویم، اینها را شاهنامه میگوید وقتی كه پهلوانمان رستم برخاسته از زابل است، وقتی كه سیمرغ سفر میكند به آنجا، نه! نه! حتی اگر شاهنامه هم نگوید، یك سند تاریخی هست كه تمام ما را ربط میدهد به آن دور و اطراف.فقط كافی است كه از زاهدان راه بیفتی سمت زابل، بعد در 56 كیلومتری زابل به «شهر سوخته» برسی.
شروع سفر
زاهدان دور است، خیلی خیلی دور؛ به اندازه تاریخ مدفون شده در سیستان، به اندازهای كه تو به مرزها میرسی.
كویر لوت بالای سرت است و كوههایی كه هنوز فرصت هست برای كشف چیزهای بیبدیل در آن.
سیستان و بلوچستان پر از رمز و راز است، پر از نقطههای كشف كردنی، پر از تاریخ كه باید آنها را خواند.
نمایی از قلعه هایی كه در كوه خواجه دیده میشود